مهربد جونمهربد جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات مهربد

برای پسرم

زمانهایی هست که نمی‌خواهی عقربه‌های ساعت حرکت کنند!! نمی‌خواهی روزها به سرعت بگذرند!! و دلت می‌خواهد زمان در لحظه متوقف شود! این است حال و روز این روزهای من... بله،  دلبندم هر روز و هر لحظه با من است و این عطر وجودش است که مرا لبریز می‌کند. لبریز از بودن و ماندن، ماندنی با عشق و امید، امیدی زیبا به همراه ترسیم رویایی نه‌ چندان دور از دسترس. این امید را دوست دارم، که باعث زنده ماندنم می‌شود. پسرم، عزیزترینم، به خود می‌بالم که فرزندی چون تو دارم. و از خدای خویش بیش از همیشه سپاسگزار وجود نازنینت هستم. ...
17 دی 1393

پایان 14 ماهگی و آغاز سال نو میلادی

سلامی دوباره به پسر کوچولوی مامان ، عزیز مامان ، نفس مامان 14 ماهگیت مبارک باشه عشقم از اونجائیکه پایان 14 ماهگیت تقریبا مصادف با آغاز سال نو میلادی بود منم واست یه ست کلاه بابانو ئل درست کردم و کلی عکس ازت انداختم   پس بهتره زودتر بریم سراغ عکسها. مهربد با چشمهای رنگی مهربد و رادین مشغول بازی کردن بهترین ها رو واست آرزو دارم گلم   ...
5 دی 1393
1